اهمیت نماز را باید بهدرستی فهمید. این که فرمودهاند: اگر نماز در درگاه خداوند، مقبول افتد، دیگر خدمات و زحمات نیز پذیرفته شده و اگر نماز مردود باشد، هرچه جز آن نیز مردود گشته است، حقیقتی بزرگ را به ما مینمایاند. آن حقیقت این است که اگر در جامعهی اسلامی نماز در جایگاه شایستهی خود قرار گیرد، همهی تلاشهای سازندهی مادی و معنوی، راه خود را به سمت و سوی آرمانها میگشاید و جامعه را به نقطهی مطلوب آرمانی اسلام میرساند و اگر از اهمیت نماز غفلت شود و نماز مورد بیاعتنایی قرار گیرد، این مسیر بهدرستی طی نخواهد شد و تلاشها و مجاهدتها تأثیر لازم را در رساندن به قلهای که اسلام برای جامعهی بشری ترسیم کرده است، نخواهد داشت. ۱۳۹۱/۰۶/۱۵
نماز برترین چیزی است که میتواند همهی افراد جامعهی مسلمان را به تهذیب اخلاقی و تعالی روحی و معنوی برساند. سه خصوصیت عمده در نماز هست که نقش برتر آن را در تهذیب نفس و پرورش روانی انسانها پدید میآورد. نخست آن که نماز، با شکلی که در اسلام برای آن معین گشته یعنی حرکات و اذکار مخصوص، به طور طبیعی نمازگزار را به دوری از گناه و آلودگی فرامیخواند: «ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر». این فراخوانی پیوسته، توانایی آنان را دارد که هر کس را از منجلابها رها سازد و عروج بخشد. دو آن که در او روح پرستش و خضوع در برابر حضرت باری تعالی را که محبوب حقیقی و فطری هر انسان است، زنده میکند و غبار فراموشی از این حقیقت درخشنده را که در ژرفای فطرت او نهاده شده است میسترد. سوم آن که به جان و دل نمازگزار، آن آرامش و اطمینانی را که شرط اصلی موفقیت در همهی عرصههای زندگی است، هدیه میکند و تزلزل و اضطراب را که مانع بزرگی در راه اقدام مجدانه برای پرورش اخلاقی است، از او دور میسازد.
هر یک از سه خصوصیتی که گفته شد در خور آن است که با تدبر و ژرف نگری دیده و سنجیده شود و از این راه بسیاری از معارف نماز آشکار خواهد شد.
اکنون هنگامی که میبینیم نماز با این ویژگیها و کارسازی استثناییاش، گستردگییی به اندازهی گسترهی همهی جامعهی اسلامی، دارد، یعنی همه در هر حال و هر جا وظیفه دارند آن را به جای آورند و هیچکس، هرگز از قلمرو این فریضهی الهی بیرون نیست، در مییابیم که اندازهی تأثیر آن در تأمین شرط نیکبختی یک ملت و یک جامعه، چقدر زیاد است.
حقیقت آن است که هرگاه در میان مردمی، نماز ـ با همهی شرایطش ـ رواج داشته باشد همین یک واجب الهی آنان را تدریجا به همهی نیکبختیها میکشاند و خیمهی دین را در زندگی آنان برپا میسازد. ۱۳۷۴/۰۶/۱۴
انسان نماز را خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد. حضور قلب یعنى انسان از آنچه که میگوید و آنچه که در ذهنش میگذرد و بر زبانش جارى میشود، غافل نباشد؛ اینجور نباشد که نفهمد. مثلاً من که حالا دارم با شما حرف میزنم، خب، شما مخاطبید. انسان توجه دارد که یک مخاطبى دارد و دارد گوش میکند و دارد حرف میزند. در نماز هم همین جور باشد؛ یک مخاطبى داشته باشیم، با او حرف بزنیم. من حتّى عرض میکنم اگر کسى معناى نماز را هم نداند، اصلاً هیچ نداند معناى این عبارات چیست، اما همین قدر بداند دارد با یکى حرف میزند، دارد با خدا حرف میزند، این قضیه انسان را نزدیک میکند - «قربان کلّ تقىّ»- این خودش مقرب است؛ تا اینکه حالا مثل ماها که معنایش را میدانیم و تفسیرش را میدانیم و چندین کتاب دربارهاش خواندهایم، اما وقتى که نماز میخوانیم، بالمرّه یادمان میرود که چه کار داریم میکنیم. به قول صائب - حالا شعرش یادم نمىآید، اما مضمونش این است - غیر از خدا که به یادت نمىآید، هر چى دیگر توى نماز یادت مىآید؛ گم کرده باشى، پیدا میکنى. ۱۳۹۰/۰۱/۲۳
حضور قلب و توجه، کارى است که به تمرین احتیاج دارد. کسانى که این کارها را کردهاند و بلدند، به ما یاد مىدهند که انسان باید در حال نماز، خود را در حضور یک مخاطب عالىشأن و عالىمقام که خالق هستى است و مالک همهى وجود انسان است، احساس کند. هر مقدار از نماز که توانست این حالت را داشته باشد، به تعبیر روایات این نماز، نمازِ مقبول است و آن خاصیت و اثر را خواهد بخشید. و دیگر آثار نماز - که نمىشود آثار نماز را در چند جمله یا در چند فقرهى کوتاه خلاصه کرد - بر این مترتب مىشود. ۱۳۸۵/۰۶/۲۷
نماز همان ذکرى است، همان آب حیاتى است که انسان به دل خود مىبخشد؛ نمازِ با توجه؛ توجه به معنا، توجه به اینکه در مقابل خدا قرار داریم. نماز را اینطورى بخوانید. وقتى به نماز مىایستید، به یاد بیاورید که در مقابل خداوند متعال ایستادهاید و دارید با او حرف مىزنید. در سرتاسر نماز سعى کنید این حالت حفظ بشود، آنوقت این نماز اثر مىگذارد و دل انسان را مثل اکسیر عوض مىکند. اکسیر مادهى کیمیایى است که مىگویند مس را طلا مىکند. دل ما از مس هم که باشد، اکسیر ذکر آن را به طلا تبدیل مىکند. این، خیلى مهم است. ۱۳۸۶/۰۲/۱۹
نماز قالبى دارد و مضمونى؛ جسمى دارد و روحى. مواظب باشیم جسم نماز از روح نماز خالى نماند. نمیگوئیم جسم بىروح نماز هیچ اثرى ندارد؛ چرا، بالاخره یک اثرکى دارد؛ اما آن نمازى که اسلام و قرآن و شرع و پیغمبر و ائمه (علیهمالسّلام) این همه روى آن تأکید کردند، نمازى است که جسم و روحش هر دو کامل باشد. این جسم هم متناسب با همان روح فراهم شده؛ قرائت دارد، رکوع دارد، سجود دارد، به خاک افتادن دارد، دست بلند کردن دارد، بلند حرف زدن دارد، آهسته حرف زدن دارد. این تنوع براى پوشش دادن به همهى آن نیازهائى است که به وسیلهى نماز بایستى برآورده شود که هر کدام رازى در جاى خود دارد و مجموعهى اینها، قالب و شکل نماز را به وجود مىآورد. این شکل خیلى مهم است، لیکن روح این نماز توجه است؛ توجه. بدانیم چه کار داریم میکنیم. نماز بىتوجه - همان طور که عرض کردم - اثرش کم است.
شما از یک تکه الماس چند قیراطىِ خیلى ارزشمند دو جور میتوانید استفاده کنید. یک جور این است که مثل یک الماس، مثل یک سنگ قیمتى از آن استفاده کنید، یکى هم این است که آن را به عنوان سنگ ترازو به کار ببرید و به جاى سنگ چند گرمى تو ترازو بگذارید و در مقابلش مثلاً فلفل یا زردچوبه بکشید! این هم استفادهى از الماس است؛ اما چه جور استفادهاى؟! این مثل تضییع الماس است. البته باز هم با شکستن الماس فرق دارد؛ باز هم همینقدر، شکستن از او بدتر است؛ اما استفادهى از الماس هم این نیست که آدم او را سنگ ترازو قرار بدهد و با او فلفل و زردچوبه وزن کند. با نماز مثل الماسى که سنگ ترازو کردهایم، نباید رفتار کنیم. نماز خیلى ذىقیمت است.
یک وقت انسان نماز میخواند، مثل بقیهى عادات روزانه؛ مسواک میزنیم - فرض بفرمائید - ورزش میکنیم، همین جور نماز هم میخوانیم در وقت. یک وقت نه، انسان نماز میخواند، با این احساس که میخواهد حضور در محضر پروردگار پیدا کند. این یک جور دیگر است. ما همیشه در محضر پروردگاریم؛ خواب باشیم، بیدار باشیم، غافل باشیم، ذاکر باشیم. لیکن یک وقت هست که شما وضو میگیرید، تطهیر میکنید، خودتان را آماده میکنید، با طهارت جسم، با طهارت لباس، با طهارت معنوىِ ناشى از وضو و غسل میروید خدمت پروردگار عالم. ما در نماز باید یک چنین احساسى داشته باشیم. رفتیم خدمت پروردگار، عرض کردیم؛ با این حال وارد نماز باید شد؛ خود را در مقابل خدا باید احساس کرد؛ مخاطب باید داشت در نماز. والّا صرف اینکه یک امواجى را که ناشى از کلمات و حروف هست، در فضا منتشر کنیم، این آن چیزى نیست که از ما خواسته شده. میشود همینطور گفت: «الحمد للَّه ربّ العالمین. الرّحمن الرّحیم. مالک یوم الدین ...» و امواجش را منتشر کنیم. همین را میشود با قرائت خوب هم خواند، اما بىتوجه، که باز هم همان منتشر کردن امواج صوتى است در هوا. این، آن چیزى نیست که از ما خواسته شده. از ما خواسته شده که در حال نماز دلمان را ببریم به پیشگاه پروردگار؛ از دلمان حرف بزنیم، با دلمان حرف بزنیم؛ اینها مهم است. این را در وضع ترویج نماز، در نمازى که خود ما میخوانیم، نمازى که به دیگران تعلیم میدهیم، این نکتهى روح نماز را باید توجه کنیم. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
باید عبادات را شناخت. عبادات هم جسم و روحى دارند. جسم عبادات، به تنهایى کافى نیست. نماز را که انسان بخواند ولى در حال نماز توجه به خود ذکر نداشته باشد، ملتفت نباشد که چه مىگوید و با چه کسى حرف مىزند، مضامین نماز را بهکلى از روى غفلت ادا بکند، این نماز، نماز بىفایدهاى است.
البته کسانى که عربى نخواندهاند و معناى این جملات را نمىدانند، اگر در حال نماز همین اندازه توجه پیدا کنند که با خدا حرف مىزنند و به یاد خدا باشند، این هم بهره خوبى است؛ ولى سعى کنید که معناى نماز را بدانید. یاد گرفتن معناى نماز، کار خیلى آسانى است؛ خیلى زود مىتوانید ترجمه این چند جمله را یاد بگیرید. نماز را با توجه به معناى آن بخوانید. این نماز است که «قربان کلّ تقىّ» خواهد بود. نمازْ نزدیککننده انسان به خداست اما نزدیککننده انسان باتقوا. ۱۳۶۹/۰۲/۰۶
همهى آحاد نمازگزار باید سعى کنند که نماز را با توجه به معانى کلمات بخوانند، یعنى در نماز با خداى عزیز و رحیم سخن بگویند. این است آن سرچشمهى فیضى که جان نمازگزار را سیراب مىکند. البته این حقیقت نباید دستاویزى براى نفس بهانهگیر باشد که اگر توفیق چنین توجه و حضورى نیافت، نماز را ترک کنند. نماز در هر صورت واجب و فریضه است و تارکِ نماز بزرگترین فرصت ارتباط با خداوند سبحان را از دست مىدهد.
لازم است دستاندرکاران، اوراقى شامل ترجمهى نماز در همهى سطوح، فراهم و میلیونها نسخه از آن را در همه جا منتشر کنند. به هر کسى باید این امکان را بدهید که معانى کلمات نماز را بفهمد. ۱۳۷۷/۰۶/۱۸
نماز در هیچ حالى نباید ترک شود. در عین شدت و مِحنت، در بُحبوحهى میدان جهاد، در هنگام فراغ و آسایش، و حتى در میان محیط لجنآلودى که انسان با هوسها و کینهها و شهوتها و خودخواهیها، پیرامون خود پدید آورده است. نماز یک شربت مقوّى و شفا بخش است، باید آن را با دل و جان خود نوشید و از هر نقطه که در آن واقع شدهایم، یک گام یا یک میدان به بهشت رضوان نزدیک شد.
از این روست که نه حَىَّ علىالجهاد و نه حَىَّ على الصوم و نه حَىَّ على الانفاق، نگفتهاند، ولى در هرروز بارها سرودهاند: حىّ علىالصلاة.
در دوران انقلاب و جنگ تحمیلى، نماز، ما را در حرکتمان مصمّمتر و نیرومندتر مىکرد، و امروز که خطر غفلت و عیشبارگى و آرزوهاى حقیر و تنگنظرانه و عادتها و روزمرّگیها ما را تهدید مىکند، نماز به ما مصونیّت مىبخشد و بنبستهاى پندارى ما را مىشکند و راه ما را روشن و افق را درخشان مىسازد. ۱۳۸۱/۰۶/۱۶
امروز در کشور ما این جهات [نماز اول وقت] قابل مقایسهى با قبل از انقلاب نیست. شماها اغلب قبل از انقلاب را یادتان نیست. عجیب بود! هم اینجا، هم بعضى جاهاى دیگر. ما عراق رفته بودیم، یک سفر عتبات مشرف شدیم، هر کار کردیم براى نماز صبح، توقف نکرد؛ یعنى اصلاً نمیشد؛ جورى تنظیم کرده بودند که نمیشد. و بنده مجبور شدم از اواخر قطار - که نزدیک ایستگاه یا اوائل ایستگاه بود - خودم را از پنجره بیندازم بیرون، که بتوانم نماز بخوانم؛ چون در داخل قطار کثیف بود و نمیشد نماز خواند. به هر حال، این چیزها هیچ رعایت نمیشد. حالا خیلى تفاوت کرده؛ منتها بیش از اینها انتظار هست. اهمیت نماز باید معلوم باشد. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
امام صادق (علیهالسّلام) در بیمارىِ رحلت به وصىّشان میفرمایند که: «لیس منّى من استخفّ بالصّلوة»؛ از ما نیست کسى که نماز را سبک بشمارد. استخفاف یعنى سبک شمردن، کماهمیت شمردن. حالا این نمازِ با همهى این خصوصیات، با همهى این فضائل، چقدر از انسان وقت میگیرد؟ نماز واجب ما - این هفده رکعت - اگر انسان بخواهد با دقت و با قدرى ملاحظه بخواند، فرض کنید سى و چهار دقیقه وقت میگیرد، والّا کمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهى اوقات میشود که پاى تلویزیون در انتظار برنامهاى که مورد علاقهى ماست نشستهایم و قبل از آن، دائم تبلیغات، تبلیغات، تبلیغات - بیست دقیقه، پانزده دقیقه - که هیچ کدام هم به درد ما نمیخورد، مىنشینیم گوش میکنیم و بیست دقیقه وقتمان را از دست میدهیم، براى خاطر آن برنامهاى که میخواهیم. بیست دقیقههاى زندگى ما اینجورى است. منتظر تاکسى میشویم، منتظر اتوبوس میشویم، منتظر رفیقمان میشویم که بیاید جائى برویم، منتظر استاد میشویم که سر کلاس دیر کرده، منتظر منبرى میشویم که دیر به مجلس رسیده؛ همهى اینها - ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه - به هدر میرود. خوب، این بیست دقیقه و بیست و پنج دقیقه و سى دقیقه را براى نماز - این عمل راقى، این عمل بزرگ - مصرف کردن مگر چقدر اهمیت دارد.
در جامعهى جوان کشور بیش از دیگران باید به نماز اهمیت داد. جوان با نماز دلش روشن میشود، امید پیدا میکند، شادابى روحى پیدا میکند، بهجت پیدا میکند. این حالات بیشتر مال جوانهاست، بیشتر مال موسم جوانى است؛ میتواند لذت ببرد. و اگر خدا به من و شما توفیق بدهد، نمازى بخوانیم که با توجه باشد، خواهیم دید که انسان در هنگام توجه به نماز از نماز سیر نمیشود. انسان وقتى به نماز توجه پیدا کند، آنچنان لذتى پیدا میکند که در هیچ یک از لذائذ مادى این لذت وجود ندارد. این در اثر توجه است. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
ما همهى جوانها و همهى مردممان را با نماز آشنا کنیم و اهمیت نماز را براى اینها شرح بدهیم. این کار متصدى لازم دارد. حقیقتاً دستگاههاى مختلف بایستى در این زمینه کار و تلاش کنند. این، مهم است؛ این فقط این نیست که ما یک آدم غافل یا بىنماز را به نماز مىکشانیم؛ این معنایش این است که ما داریم پایههاى یک حرکت عظیم جهانى را که نظام جمهورى اسلامى ستون مستحکم آن است، در میان انسانها استوار مىکنیم. انسانها وقتى دلشان با نماز انس گرفت و از طریق نماز با خداى متعال مأنوس و آشنا شدند، به طور طبیعى گناهان از اینها دور مىشود؛ دلهایشان نسبت به گناه حساس مىشود و آن حالت تقوایى که در شرع مقدس قوامِ دیندارى است، بتدریج در انسان حاصل مىشود. مسألهى نماز این است. لذا ما اولاً از همهى دوستان به خصوص از شخص آقاى قرائتى که واقعاً تلاش مجدانهاى و مخلصانهاى در این راه انجام دادند و کسانى که با ایشان همکارى کردند، صمیمانه تشکر مىکنیم. ثانیاً تأکید مىکنیم این کار را نیمهکاره نگذارید؛ میان راه خسته نشوید. این، براى همیشه است؛ این کارى است که به طور مستمر باید ادامه داشته باشد؛ این مثل خود نماز که تعطیلبردار نیست، توقف نمىپذیرد؛ چون غفلت انسان موجبات فراوانى دارد و خیلى چیزها انسان را غافل مىکند. براى اینکه با این غفلت مبارزه بشود، نماز لازم است؛ صبح، نماز؛ ظهر، نماز؛ شب، نماز؛ نافله، فریضه. به اهمیت نماز، به تأثیر نماز، به شرائط معنوى نماز باید مردم را آشنا کرد و از همهى ابزارهاى مفید تبلیغ بایستى در این راه استفاده کرد. . ۱۳۸۵/۰۶/۲۷
تلاشهای فرهنگی و هنری و برنامهریزیهای آموزشی و غیره، همه باید به گونهای طراحی و اجرا شود که نماز، با کیفیت مطلوب، روزبهروز در میان مردم بهویژه جوانان و نوجوانان رونق گیرد و همه بهراستی از این چشمهی پاکی و روشنی بهرهمند گردند. بیشک دستگاههای متعدد امور فرهنگی و آموزشی و صداوسیما و دستاندرکاران ادارهی مساجد، بیش از دیگران باید احساس مسئولیت کنند. ۱۳۹۱/۰۶/۱۵
دل را به خدا پیوند بزنید. راهش هم در شرع مقدس باز است؛ یک کار رمزآلود پیچیدهاى نیست. شما قلهى کوه را از پائین نگاه میکنید، مىبینید کسانى آنجا هستند؛ اینجور نیست که تصور کنید اینها بال زدند رفتند آنجا؛ نه، اینها از همین مسیرى که جلوى پاى شماست، جلو رفتند و به آنجا رسیدند. دچار توهم نشویم، خیال نکنیم که با یک نوع حرکت غیرعادى و غیرمعمولى میتوان به آن قلهها رسید؛ نه، آنهائى که در آن قلهها مشاهده میکنید، از همین راهها عبور کردند. این راهها چیست؟ در درجهى اول، ترک گناه. گفتنش آسان است، عملش سخت است؛ اما ناگزیر است. دروغ نگفتن، خیانت نکردن، از لغزشهاى گوناگون جنسى و شهوانى پرهیز کردن، از گناهان پرهیز کردن؛ قدمِ مهمترینش این است. بعد از ترک گناه، انجام واجبات، و از همهى واجبات مهمتر، نماز است. «و اعلم انّ کلّ شىء من عملک تبع لصلاتک»؛ همهى کار انسان تابع نماز است. نماز را به وقت بخوانید، با توجه و با حضور قلب بخوانید. ۱۳۸۹/۰۵/۳۱
مؤمن هیچ کار خیرى را هم از روى خجالت و حیا ترک نمىکند. به بعضیها مىگویند: آقا! چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اوّل وقتتان را نخواندید؟ مىگویند خجالت کشیدیم! نه؛ از روى حیا، هیچ کار نیکى را ترک نکنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند گفت خودشیرینى مىکند؟ بگویند. اگر حرفى حقّ است و اگر کارى خوب است، آن را بهخاطر ملاحظه دیگران ترک نکنید. ۱۳۷۸/۰۵/۰۸
کار کردن در یک کارگاه علمى، کارگاه آموزشى، مرکز تحقیقات، فلان کلاس درس و فلان دانشگاه، هیچ منافاتى با این ندارد که انسان نمازش را اول وقت، با توجه و با احساس حضور در مقابل خداوند بجا آورد. این، دل شما را شستشو میدهد. شماها جوانید و دلهاى شما نورانى است. ۱۳۸۵/۰۶/۲۵
در محیط دانشجویىِ جوان، پرداختن به معارف دینى، پرداختن به الگوهاى دینى، توسلات به پروردگار، توسلات به ائمه (علیهم السلام)، خواندن دعاى عرفه، برگزارى مراسم اعتکاف و خواندن نماز جماعت، بسیار خوب است. البته این را هم عرض بکنم؛ در مراسم مذهبى به روح مراسم توجه کنید؛ فقط صورت سازى نباشد؛ انسان شعرى بخواند، اشکى بگیرد یا بریزد. روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنویت، پاکیزه کردن و پیراستن روح، و پالایش کردن ذهن از وسوسه ها. نماز را با توجه و اول وقت بخوانید. تحجر بد است؛ فکر نکردن در لایه هاى زیرین ظواهر، عیب بزرگى است؛ مواظب باشید به این عیب دچار نشوید. ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
شما میتوانید خودتان را متوجه به معانى مترقى و متعالى معنوى کنید؛ این را براى خودتان در نظر بگیرید. توجه به نماز، اهتمام به نماز، خیلى تأثیر دارد. نماز را با توجه خواندن، اول وقت خواندن، با حضور قلب خواندن، با تمرکز خواندن، خیلى خیلى اثر دارد. ۱۳۹۱/۰۷/۱۲
خداى متعال آنها را ملت برگزیده قرار داده بود؛ اما چون به خدا غرّه شدند و وظایف خودشان را انجام ندادند، خداى متعال دربارهى آنها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة». آنها همانهایى هستند که خداى متعال در چند جاى قرآن تصریح کرده که من اینها را مردمان برگزیده قرار دادم؛ «و انّى فضّلتکم على العالمین»؛ اما همینها با عمل بد خود کارى کردند که خداى متعال دربارهى آنها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة و باؤوا بغضب من اللَّه»، و مورد خشم الهى قرار گرفتند. غرّه شدن به خدا، این چیزها را دنبال خودش دارد. بایستى به خودمان، دلمان و جانمان و به شستشوى روانى خودمان بپردازیم و وظایف سنگین، ما را غافل نکند. البته، راه باز است؛ همین نمازهاى پنجگانه، همین امکان دعا، همین نافله، همین نماز شب؛ همه از راههاى به خود پرداختن است؛ این راهها را در مقابل ما باز گذاشتهاند. اگر تنبلى نکنیم، مىشود؛ آن وقت انسان اعتلاء و نورانیت پیدا مىکند و کارهایش برکت پیدا مىکند. ۱۳۸۵/۰۳/۲۹
توصیهی مؤکد اینجانب به همه بویژه جوانان آن است که خود را با نماز مأنوس و از آن بهرهمند سازند. یعنی این که نماز را با توجه به معنی و با احساس حضور در محضر پروردگار متعال جلت عظمته، به جای آورند و این کار را با تمرین، بر خود هموار و آسان سازند و تا بتوانند نوافل، مخصوصا نافلهی نمازهای صبح و مغرب را نیز ادا کنند. و اگر هنوز در میان کسان و نزدیکان و دوستان آنان، کسی هست که خود را از فیض نماز محروم کرده باشد، او را از این گناه بزرگ و خسارت عظیم بازدارند و این کار را با زبان خوش و رفتار حکیمانه انجام دهند، البته پدران و مادران نسبت به نماز فرزندان خود مخصوصا نوجوانان، مسؤولیت بیشتری دارند. ۱۳۷۴/۰۶/۱۴
نشانهى دیگر [حقگزاری نماز]، آبادى مساجد و افزایش نمازهاى جماعت است، و این به معناى بروز برکات نماز در سطح همکارى و همدلى اجتماعى است. بىشک این فریضه نیز با همهى اتکالش به عامل درونى یعنى توجه و ذکر و حضور، همچون دیگر واجبات دینى، ناظر به همهى عرصهى زندگى انسان است و نه به بخشى از آن یعنى زندگى فردى و شخصى هر کس. و آنجا که پاى فعالیّت و نشاط دستجمعى افراد جامعه به میان مىآید، نماز همچون گرمترین و پرشورترین عبادت دستجمعى، نقش بزرگى را بر عهده مىگیرد. مظهر این خصوصیت، همین نمازهاى جماعت پنجگانه و نماز جمعه و نمازهاى عید است. ۱۳۷۳/۰۶/۱۰
در محیط دانشجویىِ جوان، پرداختن به معارف دینى، پرداختن به الگوهاى دینى، توسلات به پروردگار، توسلات به ائمه (علیهم السلام)، خواندن دعاى عرفه، برگزارى مراسم اعتکاف و خواندن نماز جماعت، بسیار خوب است. ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
خودسازى باید بکنید. مساجد را رها نکنید. نیروى مقاومت بسیج، بهترین جایى که دارد، همین مساجد است. منتها مساجد را مسجد نگه دارید. با امام جماعت مسجد، با عبادت کنندگان مسجد و با مؤمنینى که در مسجدند، برادرانه صمیمى باشید - که بحمداللَّه هستید - و آن را حفظ کنید و بیشتر کنید. اوّل وقت، نماز را به جماعت، پشت سر پیشنماز هر مسجدى که در آن هستید، بخوانید. در مراسم دینى مسجد و تبلیغات آن شرکت کنید. در مراسم دعا و قرآن و مراسم مذهبى شرکت کنید. شما و امام جماعت آن مسجد - هر کس که هست - مشترکاً مسجد را حفظ کنید. براى مسجد، جاذبه درست کنید تا بچهها، جوانان و زن و مرد محله، مجذوب مسجدى شوند که شما در آن هستید و بیایند. مسجد، پایگاه بسیار مهمّى است. ۱۳۷۱/۰۸/۲۷
ح مسجد، کالبد زندگی را پرنشاط و پرانگیزه میسازد. در هر جا سامان زندگی است، مسجد، مرکز و کانون اصلی است. در بنای شهر و روستا، در مدرسه و دانشگاه، در مراکز جمعیتی از بازارهای کسب و کار تا فرودگاهها و جادهها و پایانههای سفری و تا آسایشگاهها و بیمارستانها و بوستانها و گردشگاهها، در همه و همه باید مسجد را همچون قطب و محور بنا نهاد.
مسجد در همه جا باید پاکیزه، زیبا و آرامبخش باشد. مدیریت محتوایی و معنویِ مسجد که بر دوش روحانی مسجد است باید خردمندانه و مسئولانه، و حتی عاشقانه باشد. حوزههای علمیه برای آمادهسازی روحانیانی در این طراز، وظیفهئی ذاتی و طبیعی دارند.
اگر مسجد، کیفیت شایستهی خود را بیابد، هزینههای مادی و معنوی بسیاری از دوش جامعه و مردم و مسئولان برداشته خواهد شد. ۱۳۹۰/۰۷/۱۹
ما بارها، مکرر به آقایان ائمهى جمعه، ائمهى جماعت و روحانیون محترم در شهرستانها، در تهران توصیه کردیم که مساجد باید آباد باشد؛ صداى اذان باید از مساجد بلند شود. باید همه نشانههاى توجه به نماز و اقامهى نماز را در شهر اسلامى - بخصوص در شهرهائى مثل تهران و شهرهاى بزرگ کشور - ببینند، باید احساس کنند؛ هم مردم خودمان، هم کسانى که وارد این شهرها میشوند. نشانههاى اسلامى باید واضح و آشکار باشد؛ کما اینکه در مهندسىهاى ما باید نشانههاى اسلامى آشکار باشد. صهیونیستها هر نقطهى دنیا که خواستند یک ساختمانى بسازند، آن علامت نحس ستارهى داوود را سعى کردند یکجورى رویش تثبیت کنند. کار سیاسىشان اینجورى است. ما مسلمانها نشانههاى اسلامى و مهندسى اسلامى را باید در همهى کارهایمان، از جمله در باب مهندسى بایستى مراعات کنیم. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
روحانی پرهیزگار، خردمند، کارشناس و دلسوز در مسجد، همچون پزشک و پرستار در بیمارستان، روح و مایهی حیات مسجد است. امامان جماعت باید آمادهسازی خویش برای طبابت معنوی را وظیفه حتمی خود بدانند و مراکز رسیدگی به امور مساجد و حوزههای علمیه در همه جا آنان را یاری دهند. مساجد باید مَدرَسِ تفسیر و حدیث و منبرِ معارف اجتماعی و سیاسی و کانون موعظه و پرورش اخلاق باشد. زمزمهی محبت متولیان و مدیران و امنای مساجد، باید دلهای پاک جوانان را مجذوب و مشتاق کند. حضور جوانان و روحیههای بسیجی باید محیط مسجد را زنده و پرنشاط و آیندهپو و لبریز از امید سازد. میان مسجد و مراکز آموزشی در هر محل، همکاری و پیوند تعریف شده و شایستهای برقرار گردد. چه نیکوست که دانش آموزان برجسته و ممتاز در هر محل، در مسجد و در برابر چشم مردم و از سوی امام جماعت، تشویق شوند. مسجد باید رابطهی خود را با جوانانی که ازدواج میکنند، با کسانی که به موفقیتهای علمی و اجتماعی و هنری و ورزشی دست مییابند، با صاحب همّتانی که کمک به دیگران را وجههی همت میسازند، با غمدیدگانی که غمگساری میجویند، و حتی با نوزادانی که متولد میشوند، برقرار و مستحکم کند. مسجد باید در هر منطقه و محل؛ مأمن و مایهی خیر و برکت باشد و به طریق اولی، وسیلهی زحمت و آزار مجاوران نگردد. پخش صداهای آزاردهنده بویژه در شب و هنگام آسایش مردم، کاری ناروا و در مواردی خلاف شرع است. تنها صدائی که باید از مسجد در فضا طنین بیفکند بانگ اذان با صوت خوش و دلنواز است. ۱۳۸۹/۰۷/۲۰